شب از پنجره بهم زل زده
بمون ماه من پناهم بده
پناهم بده که بارون میاد
که پرپر میشم تو دستای باد
نترس از من و غروب نگاه
یه کبریت بکش رو تاریکیا
بهم شک نکن اگرچه گمم
پناهم بده گل گندمم
تو این لحظه ای که ماتیم بهم
من از تلخی تو ناراحتم
بگو چی شده که همراهی
تو هم مثل من کمی مبهمی
پناهم بده اگه بی کسم
که از عمق شب به تو می رسم
پناهم بده که ناباورم
مگه میشه که ازت بگذرم
بهم شک نکن اگرچه گمم
پناهم بده گل گندمم
تو این لحظه ای که ماتیم بهم
من از تلخی تو ناراحتم
بگو چی شده که همراهی
تو هم مثل من کمی مبهمی
پناهم بده اگه بی کسم
که از عمق شب به تو می رسم
پناهم بده که ناباورم
مگه میشه که ازت بگذرم